اِی هَمجِرات

اِی فاطُمَه اِی هَمجِرات
بی تا بِرِیم پا چلچراغ

عهدی بُبَندیم با خدا
تا شو نَبوت از ما جدا

میریَم که چاغ و تُرغَمِن
در فکرِ خاردِن، خافتِنِن

نه بیشک ایشَه، نه غصَّه‌تی
صد آفرین بر طاکَتی

فاطمه خانُم به چِشم خُش اَگینت
احوال خُ، ناخُش اَگینت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

وب‌سایت نصرک